1401/08/24
0
203
موراشین (تاریخ زیورالات قدیمی زنان کورد)
سلام!
آنجا كه آسمان دمادم بر پيكر كشتگان جنگهاي پياپي و بيدريغ بشر در درازناي تاريخ، خون ميگريست؛ آنجا كه گوش آسمان كَر گشته و لبريز از مهيب چكاچاك شمشيرها و هَراي زهره دراي توپها و تفنگها و نعرههاي بيامان مردان جنگي ـ كه بر سر مُشتي زر بی رحمانه بر سر هم مي كوبيدند ـ بود؛ آنجا كه روي سبزينه و مخملين زمين از سُمكوب اسبان جنگي، خراشيده و زخمي گشته بود؛ آنجا که دل طبيعت از نامردميهاي مردان كه بر طبل جنگ ميكوبيدند و بيامان در پي غارت ديگر دشمنان بودند، سخت به درد بود؛ آنجا كه زمين و آسمان سخت به رنجي توأمان گرفتار بودند: ميديدند كه به راستي زنان تاريخ بشر، موجودي غير از مردانند. ميديدند كه زنان، اين موجودات نازك و لطيف، فارغ از جنگ و هياهو، خشم و خون؛ نه در پيِ پول و قدرتاند و نه در پيِ كشتار ديگر انسانهاي زمين. ميديدند كه اينان دندان در خشم نيافشردهاند. از خون و كشتار و جنگ سخت ميهراسند و نيز خود قرباني خشونت مردانند. ميديدند كه اينان در ميانهي خونين جنگها، كشتارها و قرباني شدنها، عاشقاند و سراپا لبريز محبتاند ميديدند که با آسمان الفتي مهربانانه دارند و طبيعت را چون مام خويش پاس ميدارند و رام خويش را در عطر پاك زمين ميجويند. در ميان باغها و دشتهاي پرگل به شادماني ميزيند و اگر دستي دهد مايهي عبرت مردان حقيقتبيني هستند كه دمي دست از جنگ و خشونت بدارند.
از آنجا كه ميراث به جا مانده از نياكان هر قوم و ملت، متاعي گرانبها و دريچهاي بس روشن براي شناسايي هويت و پيشينهي آن قوم ميباشد، ما نيز بر آن شده تا يكي از اين گنجينههاي بازمانده از نياكان كردها، را باز گوييم و روشناي پاك و زلالِ دلانگيز آن را به جهان نشان دهيم. ميراثي كه همه نشان از ذوق و سليقه، هنر و لطافت قومي ميدهد كه چه در اوج اقتدار و نيز در فرود جانگداز محروميتها و فشارها، در تقابل آن همه تطاول بيامان همسايگان و دشمنان، از الفت مهرآگين خويش با طبيعت نيافتاده و انس محبتآميز خويش را از اين راه با ديگر انسانهاي اين مرز و بوم ميجسته است. اين مجموعه نگاهي گذرا به بخشي از زيور آلات مورد استفادهي زنان كُرد دارد. ضمن بيان تاريخ استفاده از زيورآلات و معرفي كردستان و ذكر ويژگيها و پيشينهي تاريخي آن، ذكر اين نكته ضروري مينمايد كه واژهي ـ موراشين ـ به معناي «فيروزه» برگرفته از تركيب دو لغت كُرديِ [مورگ «مهره» + شين «آبي»] ميباشد كه حرف «گ» آن برابر دستورزبان كاربردي برخي از شاخههاي زبان آريايي كه به «ا» يا «ي» تبديل ميشوند به اين صورت درآمده است. [واژههايي از این دست بسيار داريم چون: دِرْگا= دِرْيا derya (به معناي دَر)] اين دو واژه با هم تركيب «موراشين» را ساختهاند. ناگفته نماند كه به اعتقاد زبانشناسان، واژهي مورگ از «مِهر» در آيين ميترايي برآمده است. از آنجا كه برابر يافتههاي باستانشناسي و نتايج حاصل از آن، مصادف با عصر مس و رونق فراگير آيين ميترايي است كه در اين دوران ساخت زيورآلات آغاز شد و چون زيورآلات در بدايت راه خويش، كاربردي آييني داشت، به سرعت به تكامل قابل قبول خود رسيد. كاربرد آييني زيورآلات، به آن جنبهي ميترايي بخشيد. و واژهي ميترا مشخصهي آن شد كه در سير و تحول خويش به اين صورت به دست ما رسيده. است. واژهاي كه ما اكنون ميراثدار آن هستيم: مت و مورگ و موراشينقديميترين زيورآلات به دست آمده مربوط به 6000 سال پيش است و اين مصادف با عصر مس و رونق فراگير آيين ميترايي است كه در اين دوران ساخت زيورآلات آغاز شد و چون زيورآلات در بدايت راه خويش، كاربردي آييني داشت، به سرعت به تكامل قابل قبول خود رسيد. كاربرد آييني زيورآلات، به آن جنبهي ميترايي بخشيد. و واژهي ميترا مشخصهي آن شد كه در سير و تحول خويش به اين صورت به دست ما رسيده. است. واژهاي كه ما اكنون ميراثدار آن هستيم: مت و مورگ و موراشين
تاريخ استفادهي بشر از زينتآلات به اندازهي تاريخ بشر قدمت دارد.
از همان ابتدا آدميان، پس از شكار جانوران و استفاده از گوشت و پوست آنها، دندانها، ناخنها و پرهاي اين حيوانات را نگهداشته و به گردن و بازوانشان ميآويختند و چنين تصور ميكردند كه با اين روش بر نيرومندي و تردستي خود در شكار جانوران ميافزايند و قدرت بيشتري مييابند. بعدها جنبهي تفاخر نيز به آن اضافه شد زيرا كه هر فرد شكارچي با آويختن دندانها و چنگالهاي حيوانات شكارشدهي خود، نيرومندي، مهارت و قدرت خود را در شكار به رخ ديگران ميكشيد تا تحسين و احترام ديگران را به خود جلب نمايد. استفاده از زيورهاي دم دست و سادهاي همچون صدفها و دانههاي خشكيدهي بعضي ميوههاي مختلف از سوي زنان كه به راحتي سوراخ و ريسمان ميشدهاند سبب برانگيختگي توجه مردان به سوي آنان ميشده است. بسا زنان و مرداني كه از اين نوع زيورآلات كمتر استفاده ميكردهاند بسيار كم اهميتتر و پستتر از ديگران به نظر ميرسيدهاند. زيورآلات بشر ابتدايي، از اشيا و مواد ريز و كوچك و تقريباً نرم كه ميتوانسته به رشته درآيد؛ تشكيل ميشده است. آثار يافت شده ازگوشماهيها، صدفها، قطعات استخوانهاي حيوانات و حتي ديگر انسانهايي كه دشمن قلمداد ميشدهاند، دندانها و چنگال جانواران درنده كه سوراخ شده و به رشته كشيده شدهاند همگي بر اين حقيقت گواهي دارند كه استفاده از زيورآلات از همان ابتداي تاريخ بشر رايج ومتداول بوده است. براي درك بهتر شرايط شرح دورههاي پيش از تاريخ و شرح رشد تدريجي بوميان ساكن در فلات ايران براساس يافتههاي كهن و باستاني امري اجتناب ناپذيز است:
تاريخ استفادهي بشر از زينتآلات به اندازهي تاريخ بشر قدمت دارد.
از همان ابتدا آدميان، پس از شكار جانوران و استفاده از گوشت و پوست آنها، دندانها، ناخنها و پرهاي اين حيوانات را نگهداشته و به گردن و بازوانشان ميآويختند و چنين تصور ميكردند كه با اين روش بر نيرومندي و تردستي خود در شكار جانوران ميافزايند و قدرت بيشتري مييابند. بعدها جنبهي تفاخر نيز به آن اضافه شد زيرا كه هر فرد شكارچي با آويختن دندانها و چنگالهاي حيوانات شكارشدهي خود، نيرومندي، مهارت و قدرت خود را در شكار به رخ ديگران ميكشيد تا تحسين و احترام ديگران را به خود جلب نمايد. استفاده از زيورهاي دم دست و سادهاي همچون صدفها و دانههاي خشكيدهي بعضي ميوههاي مختلف از سوي زنان كه به راحتي سوراخ و ريسمان ميشدهاند سبب برانگيختگي توجه مردان به سوي آنان ميشده است. بسا زنان و مرداني كه از اين نوع زيورآلات كمتر استفاده ميكردهاند بسيار كم اهميتتر و پستتر از ديگران به نظر ميرسيدهاند. زيورآلات بشر ابتدايي، از اشيا و مواد ريز و كوچك و تقريباً نرم كه ميتوانسته به رشته درآيد؛ تشكيل ميشده است. آثار يافت شده ازگوشماهيها، صدفها، قطعات استخوانهاي حيوانات و حتي ديگر انسانهايي كه دشمن قلمداد ميشدهاند، دندانها و چنگال جانواران درنده كه سوراخ شده و به رشته كشيده شدهاند همگي بر اين حقيقت گواهي دارند كه استفاده از زيورآلات از همان ابتداي تاريخ بشر رايج ومتداول بوده است. براي درك بهتر شرايط شرح دورههاي پيش از تاريخ و شرح رشد تدريجي بوميان ساكن در فلات ايران براساس يافتههاي كهن و باستاني امري اجتناب ناپذيز است:
مفـرغي با نـگارههاي زيبا، سـاخت و ساز سلاح و رشـد روزافزون جنگهاي فراگير و بيپايان، حملهي مداوم سـرزمينها به يكديگر، تمركز ثروت و اقتصـاد در نزد حكومتهاي محلي، ايجاد طبقات مختلف در جامعه بر پايهي نوع تخصص و ميزان قدرت اقتصادي، رشـد روزافزون مهارت بشر در نوشتن خط و تكامل روزافزون آن، ساخت و تدوين نخستين تقويمهاي آفتابي، پيدايش حكومتهاي كاسيان،سكاييان، مانناييان، اورارتوييان، گوتيان، لولوبيان، هيتيان، پيدايش مصلحان بزرگ اجتماعي و تلاش آنان براي ايجـاد يك نظام مبتنـي بر اخلاق پسنديده همچون ظهور زرتشت و رشد روزافزون آيين او و افول تدريجي آيين ميترايي (همزمان با ظـهور موسي در مصر و بودا در هند). همزمان با شروع عصر آهن، تغييرات اساسي در ساختارهاي فرهنگي از جمـله معماري و سفال حاصل ميشود و در همين عصر طيف وسيـعي از زيورآلات فلزي از جنـس مفرغ، نقره و طـلا در مناطق مختلف عصـر آهن، به روش و تكنيكهاي ريختـهگري، اسـتفاده از ورقه و نوارهاي فلزي و جوش دادن قطعـات فلزي، تكنيك خالكوبي، تكنيك مليلهكاري و غيره ساخته و پرداخته شده است. طرز اسـتفاده از اين اشـياء بر اسـاس محل پيدا شدن آنها روي اسكلت مشخص گرديده كه عبارتند از: دستبند، گردنبند،گوشواره، انگشتر، گردنآويز، پيشـانيبند، مـوبند، بازوبنـد و دگمههاي تزئيني و انواع سنجاقها. بايد گفت كه زيورآلات عصر آهن در مناطق چهارگانه شمال، شمال غرب ، فلات مركزي و غرب ايران، گذشته از اختلافهاي جزئي و موارد منحصر به فرد از نظر فرم و شكل و تكنيك تفاوت چنـداني ندارند و به نظر ميرسد در اين عصر مبادلات فرهنگي بين مناطق وجود داشته است. اقليم منطقه و طبيعت و همـين طور كانيشـناسي مناطق بر روي سـاخت زيورآلات اين عصر بيتاثير نبوده است و از طرف ديگر افزايش و تنوع زيورآلات فلزي ناشـي از افزايش ثروت در جامعـه بوده و با توجه به عموميت تقريبي زيورآلات در فرم و سـبك ، به نظر ميرسـد مراكزي براي سـاخت زيورآلات در اين دوران وجود داشته است كه در حال حاضر تشخيص دقيق اين مراكز مقدور نميباشد در راستاي انجام اين تحقيق مشكلات و موانعي نيز وجود دارد از جمله عدم دسـترسي به خود اشـياء، اسـتمرار سبكهاي كاربردي كه مانع تاريخگذاري دقيق ميشود و حفاريهاي غيرمجاز، اما حتيالمقدور با توجه به اين كه محل يا منطقهي مورد نظر مربوط به عصر آهن بوده، زيورآلات را به همان دوره نسبت دادهاند. شاخـصترين آثار و همچنين زيورآلات به دست آمده مربوط به اين دوره در مارليك، حسنلو، قلعهي باستاني زيويه و غيره پيدا شده است
.زيورآلات در تاريخ:
هر زمان که صحبت از زیور آلات و تاریخ آن میشود ذهن افراد ناخودآگاه به دنبال تاریـخ فلز و کشـف اولیـن فلز و در پی آن سـاخت اولین زیورآلات میرود در حالی که هنر آراسـتن همیشـه با انسان بوده است. در اولین نگاه در موزههایی كه آثاري از اين دست دارند میبینیم که حتی بشر غیر متمدن نیز از سنگهای رنگی به آراسـتن خود میپرداخته اسـت و حتی از گِل، مهرههای بسـیار ریزی شـبیه منـجوقهای امروزی میسـاخته که سوراخی در وسط داشته و الیاف گیاهان از وسط آن رد میشده است. اين منجوقهای گلی که در کناره های رود نیل هم سـاخته میشده اسـت و هم اکنون نیز در کشـورهایی مثل مصـر و هـند ساخته می شـود و در خصوص تکنیک سوارخ کردن آنها بايد گفت که مصریان از همان نیهای کنار رود برای این کار استفاده میکردهاند اینها خود دلایلی است که نشان می دهد هنر آراستن همیشه با انسان بوده است.
مسئله جواهرات در تمدنهای بزرگ باستانی تا هزارهي سوم وچهارم پيش از ميلاد بسیار پیچیده است چرا که رشتهها و زنجیرهای فوق العاده زیبایی ازجنس سنگهای قیمتی از قبرهای سلطنتی سومریان به دست آمده و نیزتعداد قابل توجهی مهرههای شیشهای در ناحیه قفقاز و در منطقهای تحت قلمرو تمدن ميانرودان که متعلق به چهارهزار سال پيش است، نوع دیگراززیورهای مورد استفاده بین النهرین اشیا طلسم گونهای است که ازتراشیدن سنگهای کوچک با تصاویری ازحیوانات گوناگون مانند کبوتر، قوچ، پرندگان و قورباغه ساخته میشد كه این اشکال دارای ارزش معنوی و ماوراءالطبیـعی بوده است. تقریبا در همان دوران ساکنان مصر علیا از سنگ صابون که یکی از اولین مواد مرکب به کار گرفته شده در صـنعت جواهرسازی است در ساخت زیورهای خود استفاده میکردند این سنگ نرم و به آسانی تراشیده میشد.
مصریان قدیم با استفاده از سـنگهای قیـمتی، گردنبندهای سنگینِ گوهرنشان و تاجهایی جهت استفاده بر روی کلاهگیس میساخـتند. زحمت زیاد تهیهي مصالح كار و دشـواری سـاخت جواهرات موجب شد تا طبقات فرودست جامعه به منابع و مواد طبیعی و زیورهای ارزان و سادهتري چون گردنبندهای گِلی و استفاده از اعضاي حیوانات برای تزيين خود و نيز برگزاری مراسم و آیینهای مذهبی رو آورند.
گيریشمن در بخشی از کتاب خود به نام «ایران از آغاز تا اسلام» تحت عنوان نخستین ساکنان دشت،نوشته است که: «نخستین اشیاي کوچک مسی که هنوز چکشکاری نمیشده است مربوط به پایان عصر مس پيدا شـده است. هرچند انسان دریافته بود که فلز مس نرم و قابل تورق است اما هنوز طرز آب کردن آن را نمیدانست. در این عصر مرد و زن علاقه داشتند که خود را آرایش کنند. آنها گردنبندهایی از صدف ترتیب میدادند و حقلهي انگشتری دستبند را از صدفهای بزرگ یا سنگهای نرم میساختند.»
علاوه بر مس در اين عصر، استفاده از جواهرات بیش از پیش رواج یافت و از حیث مواد غنیتر شد. مواد مورد نياز زينت همچون صدف و عقیق و فیروزه، مهرهها و حلقههایی از سنگ بلور و سنگ لاجورد و یشمِ سبز مورد استعمال یافت.
گيريشمن در بخش هزارهي سوم پیش از میلاد در ایران و چگونگی اوضاع سیَلک کاشان نوشته است:
« مرده را دولا به صورت چمباتمه در عمق 25سانتی کف اتاق دفن ميکردند. لوازم مختلف میت نیزهمراه او دفن ميشد. مرده را با جواهرات بیشتری میآراستند كه بعضي از آنها عبارت بودند از زینت آلات نقرهای که به وسـیلهي قیر مرصـع به لاجورد سـاخته میشد. صدف طلا و زیورهای دیگر، گوشوارههایی از طلا یا لاجورد ساخته میشد، دستبندهای نقره و گردنبندهای طویل که با مهرههای طلا و نقره ولاجوردوعقیق تهیه ميشدند.»
این آگاهیهای به دست آمده از طریق آثار حفاری شـده و توجه گیریشـمن به زیورهای مدفون با مردهها این را میرساند که به هر جهت زیورآلات از واجبات آييني و حتي زندگی مردم اولیه و جزو لوازم شکوه آفرين بوده است و میبایسـت که با هر کس در گور او برای جلوه گری در جهـان دیگر همراه باشد. زیورآلات فراوان مکشوفه از گورها نشان میدهند که مردم اولیه آنچنان به آنها پایبند بودند که الهههای خود را نیز که برهنهتر از خودشان بودند به زیورها میآراستند
باکشف فلز و سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی مانند عقیق و یاقوت و فیروزه،ساخت ابزارآلات وتکنیکهای پیشرفتهتر زیورآلات و صنعت آن رو به تکامل حرکت نمود. اما در خصوص شناخت اولین فلز (مس) میتوان از تپهي سیَلک نام برد. آخرین تاریخ ذکر شده اواخر هزارهي پنجم پیش از میلاد است که بشر توانست مس را نرم و قابل تورق کند و در ساخت زیورآلات از آن استفاده کند. به همین ترتیب درعهد مفرغ و آهن، بشرگام به گام در جهت تکامل زیورآلات قدم برداشته است. در میانههای هزارهي چهارم قبل از میلاد تنوع اشـیا بسـیار بیشـتر بوده است و پیشهوران به ساخت لوازم آرایشی از فلز اقدام میکردند و لوازمی از قبیل آینه ـ صفحهي صيقل داده شـدهي همـواری که اندكي توان بازتاب نور و خاصـيت آينـگي پيـدا ميكرد و اطراف آن براي ايجاد قاب کمی برآمده بود ـ سنجاقهای بزرگ با سر نیـمکرهای شکل سـاخته شد. جواهرات از حیـث مواد مورد غنیتر شـد. يعـني عقـیق و صدف و فیروزه، مهرهها و حلقههایی از سنگ لاجورد، سنگ بلور و سنگ یشم سبز در ساخت زيورآلات مورد استعمال قرار گرفت. در اواخر هزارهي چهارم قبل از میلاد، مرده را با زیور آلات دفن میکردند و این را از گورهای مکشوفه میتوان دریافت و آثاری که به دست آمده است.
فلزات و سنگهاي قيمتي از همان آغاز كه در دستهاي به تدريج مهارت يافتهي بشر به شكلهاي تزييني وهنري درآمد، راه زيادي از يك زيور شخصي تا رسيدن به يك الزام اجتماعي يا اقتصادي و در نهايت به صورت آييني به كار برده شود؛ طي كرد. در مبـادلات تجاري ميان شرق و غرب كه مقـداري سنـگ لاجورد مرغوب از بدخشانِ افغانستانِ امروزي به غرب حمل ميشد تپـهي حصـارِ دامغان، در ميان راه قرار داشـت و در اين ميـانه، حـدود 2000 ق.م آنقدر توانـگر شد كه مركز نخـستيني براي زرگري و نقرهكاري واقع گرديد، گرچه زيورها و اشياي گرانبهايي كه در آنجا ساخته مي شد از ظرافت و تمامكاري بسي دور مانده بود.
در نيـمهي اول هزارهي دوم ق.م جواهرات توليدشـده در شوش مشـتمل بود بر دستبنـدها و گردنبنـدهاي آراسـته به مهرههاي كروي شكل و دانههاي وسطي ـ فاصله انداز ـ از طلاي توخالي كه زنان و مردان زيب پيكر خود ميسـاخـتند. در نتيجهي كاوشهاي علـمي به عمل آمده در مارليك، زيويه، تورنگ تپه، حسنلو، دينخاتپه، نوشيجان، گوك تپه، ديلمان و نيز به دست آمدن اشيائي از املش، جواهراتي قابل تاريخگذاري شناسايي شدند كه مسـير تحول و طيف طرحها و همچنين اسلوبهاي معمول در سرزمين آريايي را آشكار ميسازند، آثاري مشتمل بر آويزهاي خمكاري شدهي گرد يا ستارهاي،گردنآويزها وگوشوارههاي مليلهكاري مارپيچ شده وگردنآويزهايي به شـكل هلال ماه و انگشتري و گردنبندهايي با دانههاي عقيق جگري و مهرههاي سوراخ شدهي سنگي و اشياي منقش طلايي و سنگي، نيمتاج و پولك و دگمههاي تزييني جالب توجه كه جابه جا در مارليك، حسنلو وزيويه پيدا شدند. به اهتمام پروفسور دايسون در حسـنلو آثاري مكشوف گرديد شبيه به خوشهاي از گويهاي كوچك طلا ماننـد دانههاي انگور كه از جهــت بافـت دانه دانهي آن سـطحش شـباهتهايي بسـيار به نمونههاي نقـش برجسـتهي سـنگي آشوريان دارد. نخستين نمونههاي دستبند طلاي تشكيل يافته از دو حلقهي توخالي طلا پيچيده به دور يكديگر و با دو انتهايش به شكل كلهي حيوانات در گورهاي مكشوفهي زيويه و مارليك پيدا شده است. اين نمونهاي آغازين از پيدايي دستبندهاي طلايي است كه با همين ويژگي كله جانوراني بيرون رسته از دو انتهاي حلقـهي توخالي و با نازككاريهاي الحاقي ميباشد. اين آثار دورههاي ماد و هخامنشي به صورتهاي گوناگون ساخته ميشد.
این مقاله مقدمه ای کوتاه بود بر فیلم مستند موراشین زیورالات قدیمی زنان کورد به کارگردانی لاوان حسینی که در سال 1385 ساخته شده است
این مستند را اسطوره ی بی تکرار صدای سینمای ایران استاد زنده یاد احمد رسول زاده گویندگی کرده اند و سرکار خانم روناک احمدی آیین و جناب آقای جمال احمدی آیین دو محقق توانای این مستند بوده اند
این مستند از سری مستندهای تولید شده در گروه هنری عکسخانه است . آتلیه عکسخانه سنندج در طول بیش از بیست سال فعالیتش مجموعه ی بسیار زیادی مستند در مورد فرهنگ ، تاریخ و هنر کردستان تولید کرده است که می توانید در سایت آتلیه عکسخانه این مستند ها را ملاحضه بفرمایید.
موراشین (تاریخ زیورالات قدیمی زنان کورد) فیلم موراشین مستند موراشین مستند زیویه نقش ونگار زیورالات زنان کورد لاوان حسینی فیلمهای لاوان حسینی مستندهای لاوان حسینی ساخت مستند سنندج فیلم مستند موراشین احمد رسول زاده سینمای مستند مستند سازی در سنندج آتلیه عکاسی سنندج بهترین آتلیه های سنندج
هشدار! کاربر گرامی برای ثبت نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
عضویت
ورود به حساب کاربری